خاطرات شیرین زندگی کودکانه

ساخت وبلاگ
 

سلام

سه شنبه مامانم اینا حرکت کردن سمت شمال ..من چون میرفتم سر کار موندم خونه و قید مسافرتو زدم ..یروز بابام زنگ زد کد ملی مامانمو خواست خیلی ناراحت بعد هرچی بهشون زنگ زدم جواب ندادن ..شبش مامانم گفت عابر بانکش گم شده ..دوباره فرداش زنگ زدم پاپیچش شدم .. گفت آستارا کیفشو با دوتا از ساکامونو دزدیدن ...

خاطرات شیرین زندگی کودکانه...
ما را در سایت خاطرات شیرین زندگی کودکانه دنبال می کنید

برچسب : کوروش بیدار شو که همه اسوده خوابیده اند , نویسنده : علیرضا khatratshirin بازدید : 1193 تاريخ : سه شنبه 27 تير 1391 ساعت: 13:51

سلام

بگم که امتحانا تموم شده

از فردا میرم سر کار

اونروز باید تحویل پروژه میدادیم .. من ناقص بود کارم رفیقم تز داد که بیا بگو مشکل خانوادگی داشتم

دیر رسیدیم ..استاد شاکی میگفت فقط منتظر شما بودم... دگ یه فیلمی واسش بازی کردم

رفیقم زنگ زد منم پشت گوشی کلی گریه .فیلم طلاقو واسش بازی کردم. استاد بنده خدا اومد گفت اقا ببر هرموقع تونستی بیار

رفیقم اومده میگه داداش تو باید تئاتر میرفتی .. اشک مارم در اوردی

این ترم دانشگه تموم شد خوشحالم ترم بعد یه سری از گوسفندارو نمیبینم

خاطرات شیرین زندگی کودکانه...
ما را در سایت خاطرات شیرین زندگی کودکانه دنبال می کنید

برچسب : هویچ, نویسنده : علیرضا khatratshirin بازدید : 1240 تاريخ : سه شنبه 20 تير 1391 ساعت: 23:32

بچه ها اینجا بگیر بگیر ِ
وایسید گشت ارشاد رفت علامت میدم بریم :دی
...
خاطرات شیرین زندگی کودکانه...
ما را در سایت خاطرات شیرین زندگی کودکانه دنبال می کنید

برچسب : خنده,باحال,دوست داشتنی!!!!؟؟؟!!!, نویسنده : علیرضا khatratshirin بازدید : 1202 تاريخ : جمعه 9 تير 1391 ساعت: 23:42

سلام علیکم

دوستای عزیز

و مهربونم این چند مدتی نبودم یکیش به خاطر امتحاناتم و دیگریش به خاطر کارای روزمره و خسته کنده همیشه..............بالاخره بعد چند مدت تونستم اپ کنم و دوباره یه چند کلمه ای از خاطرات و اتفاقاتی که تو این چند روز افتاد و شاهد بودم رو براتون بنویسم خدایش دلم براتون تنگ شده بود

جونم بگه واستون از محلمون چه خبر؟!میخوام اسم وبلاگمو تغییر بدم بنویسم اتفاقات هیجانی محله ی ماچطوره؟!

خوب یه خانوم نازنین دیروز از سر کوچه میاد یه موتوری که سرنشیناش دو تا........

خاطرات شیرین زندگی کودکانه...
ما را در سایت خاطرات شیرین زندگی کودکانه دنبال می کنید

برچسب : روزانه نوشت, نویسنده : علیرضا khatratshirin بازدید : 993 تاريخ : جمعه 9 تير 1391 ساعت: 22:43

دو روز پیش یکی از همسایه هامون که یه مرد میانسال و بازنشسته هستش از بازار روز دو خیابون پایین تر میره خرید کنه و تصمیم میگیره که پیاده برگرده و وقتی وارد یه خیابون که خلووت هم نبوده میشه دو تا پسر جوون جلوشو میگیرن و تو صورتش اسپری فلفل میپاشن و ازش زورگیری میکنن بیچاره وقتی که برگشت صورتش مثه مخمل شده بود و داشت به پهنای صورتش اشک میریخت و .... خاطرات شیرین زندگی کودکانه...
ما را در سایت خاطرات شیرین زندگی کودکانه دنبال می کنید

برچسب : ما مردمانی مثال زدنی هستیم, نویسنده : علیرضا khatratshirin بازدید : 1024 تاريخ : جمعه 9 تير 1391 ساعت: 22:25